گوگولی مامان و باباگوگولی مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

بلوط کوچولو

اولین سفر برفی

پنج شنبه گذشته رفتیم یاسوج خونه اقا جون جاتون خالی خیلی خوش گذشت. همه جا لباس سفید پوشیده بود.موقع رفتن تو مسیر یه جایی پیاده شدیم ماهان رو بردیم تو برفا چندتا عکس ازش بگیریم ولی پسرمون بداخلاقی میکرد و تا پیاده شد شروع کرد به گریه کردن البته حق داشت چون خوابش میومد و ما نمیذاشتیمش بخوابه تا ببریمش تو برفا وقتی بردیمش گریه میکرد بخاطر همین خیلی نموندیم. وقتی رسیدیم تو شهر همه جا سفید شده بود.چند سالی میشد که اینهمه برف نباریده بود.قربونش برم پسرم خوش قدم بود با اومدنش زمین لباس سفید به تن پوشید. روز جمعه همه با هم رفتیم پیست کاکان وقتی رسیدیم ماهان خواب بود ولی هواش خیلی خوب بود پیاده شدیم ماهان رو بردیم تو برفا بابایی پتو براش پهن کرد...
28 دی 1392

از تولد بلوط تا حالا

سلام بالاخره بعد از مدت طولانی که نبودیم اومدیم خدمتتون دلیل غیبتمون هم خودتون خوب میدونید بلههههه ماهان شازده پسرمون.یه خلاصه از تولد تا حالاش مینویسم امیدوارم که از این به بعد بتونم مرتب خاطرات پسر گلم رو بنویسم. به قول مامان جون شاهزاده ماهان ما ٢٣ مهر ساعت ٨و٨دقیقه صبح شیراز بیمارستان دنا بدنیا اومد .تا روز شنبه ٢٧ مهر خونه عمه مینا بودیم بعدش اومدیم باشت خونه باباجون. اولین حموم پسرم یکشنبه ٢٨ مهر بود اخه بند نافش ٣ روزه تو مطب دکتر حسن زاده افتاد. اما ختنه کنون پسرم ٥اذر وقتی٤٢روزش بود ختنش کردیم یاسوج پیش دکتر حسینی(پسرعموی مامان جون) ١٥اذر جمعه شب بود ماهان اومد خونه خودمون قسمت سختش بود باید تنهایی از ماهان مراقبت میکرد...
18 دی 1392

عکسای ماهان

عکس اولین روز تولد وقتی از اتاق عمل اومد بعد ختنه کردنشه با لباس عمل یه مدل خوابیدن وروجک ما   ...
16 دی 1392
1