اولین سفر برفی
پنج شنبه گذشته رفتیم یاسوج خونه اقا جون جاتون خالی خیلی خوش گذشت. همه جا لباس سفید پوشیده بود.موقع رفتن تو مسیر یه جایی پیاده شدیم ماهان رو بردیم تو برفا چندتا عکس ازش بگیریم ولی پسرمون بداخلاقی میکرد و تا پیاده شد شروع کرد به گریه کردن البته حق داشت چون خوابش میومد و ما نمیذاشتیمش بخوابه تا ببریمش تو برفا وقتی بردیمش گریه میکرد بخاطر همین خیلی نموندیم. وقتی رسیدیم تو شهر همه جا سفید شده بود.چند سالی میشد که اینهمه برف نباریده بود.قربونش برم پسرم خوش قدم بود با اومدنش زمین لباس سفید به تن پوشید. روز جمعه همه با هم رفتیم پیست کاکان وقتی رسیدیم ماهان خواب بود ولی هواش خیلی خوب بود پیاده شدیم ماهان رو بردیم تو برفا بابایی پتو براش پهن کرد...
نویسنده :
مامانی
21:54